مصر:
ترمز انتخابات
سياوش دانشور
رسانه ها که هفته گذشته ناچار شدند صحنه هائى از کشمکش و نبرد خيابانى در مصر را عليه حکومت نظاميان رله کنند٬ و نگرانى هايشان را در پوشش تذکرات حقوق بشرى به ژنرال طنطاوى اعلام ميکردند٬ ناگهان اساس تبليغات شان را روى روند دمکراسى در مصر و شرکت وسيع مردم در انتخابات گذاشته اند. نگرانى دولتهاى غربى و طنطاوى و اپوزيسيون بورژوائى بجا است. آنها بطور واقعى نگران فروپاشى و سرنگونى حکومت نظاميان و بقول البرادعى عروج "انقلاب فقرا" هستند. وظيفه آنها اينست که نظم سرمايه دارى را در مصر همراه با ارکانهاى اساسى اش از گزند تهاجم نيروهاى انقلابى مصون دارند. از طنطاوى تا اخوان المسلمين و ليبرالها و اردوى دولتهاى غربى و حکومتهاى پوسيده عربى منطقه در اين نگرانى شريک اند و در يک ارکستر گوشخراش مينوازند.
انتخابات مصر بعنوان انتخابات و چهارچوبهاى آن قابل تحليل نيست. روشن است مردم محروم مصر و حتى بسيارى که با بى اعتمادى به اين پروسه نگاه ميکنند اما در آن شرکت کردند٬ معضل شان اين نيست که نفس انتخابات نبايد باشد. مردم بطور آگاهانه و بخشا با دو دلى و بدبينى در انتخابات شرکت کردند چون آنرا فرصتى براى تغيير ارکانهاى رژيم سابق ارزيابى کردند. اين تلقى البته اشتباه و مملو از توهم است اما بدون محاسبه سياسى نيست. هر درجه عقب نشينى رسمى حکومت در مقابل مردم انقلابى شرايط جديدى خلق ميکند که اين شرايط اوضاع را پلاريزه تر ميکند. همين امروز جامعه مصر بشدت پلاريزه شده است و همين واقعيت در انتخابات خود را منعکس ميکند.
اما انتخابات براى حاکميت نظامى و نيروهاى اصلى بورژوائى در مصر نيز يک فرصت و ادامه يک جنگ سياسى است. انتخابات ادامه پروسه کنار رفتن مبارک٬ آمدن عمر سليمان٬ و بعد دولت عصام شرف تحت زعامت نظاميان است. نظاميانى که در خيابانها فقط همين هفته گذشته بيش از ۴٣ نفر را کشتند و هزاران نفر را زخمى کردند٬ نميتوانند صلاحيت برگزارى هيچ نوع انتخاباتى را داشته باشند. مهمتر اين واقعيت است که اين انتخابات بعنوان يک ترمز در دوره انقلابى و به نفع اردوى ارتجاع عمل ميکند. هنوز پروسه سياسى در مصر به فرجام نرسيده است. معضل امروز مردم مصر برگزارى فورى انتخابات پارلمان ارتجاع نيست. بخش آگاه تر و سياسى تر انقلابيون و آزاديخواهان در مصر ميدانند که اين انتخابات زودرس تنها انعکاس بند و بست بخشهاى طبقه حاکم بويژه نظاميان و اخوان المسلمين است. هدف اين انتخابات قلابى و زود رس٬ که شرايط ضرورى و سياسى شرکت همه گرايشات و نيروهاى مختلف در جامعه را بطور يکسانى فراهم نکرده٬ تنها ميتواند تلاشى براى تجديد آرايش بورژوازى و هيئت حاکمه در مصر در تقابل با سير انقلابى و خواست نفى نظام باشد.
آيا ترمز انتخابات جايگاه تعيين کننده اى در اين پروسه دارد؟ بدون ترديد نه. اين انتخابات تنها به پلاريزه شدن بيشتر نيروهاى سياسى در مصر منجر ميشود. در همين هفته گذشته تقابل با اسلاميون اوج گرفت و التحريرى ها و گروههاى انقلابى و آزاديخواه٬ در عين حال که عمدتا براين باور بودند که بايد از تحميل انتخابات و شرکت در آن استفاده کرد٬ در عين حال توهمى نداشتند که از دل اين انتخابات چيزى به نفع خواسته هاى مردم بيرون بيايد. در جائى که کمترين تشکل و تحزب و شخصيتهاى نماينده تمايلات مردم انقلابى در اين پروسه وجود ندارند٬ روشن است ترکيبى از اخوان المسلمين و ليبرالها و نظامى ها و تکنوکراتها صندلى هاى پارلمان را اشغال ميکنند. اما قرار است همينها حلقه هاى بعدى اين سناريو و به خانه فرستادن مردم را تحت عنوان دفاع از "راى و تمايل مردم" و "پروسه دمکراسى و انتخابات" پيش ببرند. قرار است اين پروسه٬ مشروعيت از دست رفته نظم کنونى را احيا کند و نيروهاى مدافع آنرا بسيج و در مقابل اردوى انقلابى بگذارد.
در باره انتخابات مصر نه بايد دنبال تبليغات رسانه ها رفت و نه دچار هيجانات پوپوليستى و دمکراتيک شد. واقعيت اينست با اولين کشمکشها عليه حکومت مبارک و خواست نفى نظام٬ مصر وارد يک دوره انقلابى شد و فى الحال خيزش توده اى به سرنگونى مبارک و عمر سليمان و دولت عصام شرف منجر شده و قدرت اساسى يعنى حکومت نظاميان طنطاوى را نيز مورد هدف قرار داده است. براى اردوى پائين٬ براى مردم کارگر و زحمتکش و سرکوب شده در مصر٬ "تغيير" معنائى جز نفى اوضاع سابق و اعاده مطالبات و حقوق سرکوب شده و تحقق آزادى و برابرى و رفاه ندارد. براى اردوى بالا٬ يعنى صفوف بورژوازى و نظاميان و متحدين بين المللى شان٬ "تغيير" و اشکال آن اعم از تشکيل مجلس موسسان و تغيير قوانين و برگزارى انتخابات و سرکوب سياسى و خيابانى٬ معنائى جز اعاده اوضاع سابق و بازسازى آن ندارد. اين کشمکش نهايتا بايد به نفع يکى از اين دو اردو خاتمه يابد. دوره انقلابى تنها در چنين مقطعى بسته خواهد شد. خيزش توده اى براى سرنگونى٬ اعتصابات٬ اجتماعات گسترده و تلاش براى تسخير ارگانهاى دولتى٬ انتخابات٬ کودتا٬ قدرت دوگانه٬ دولتهاى موقت و انقلاب کارگرى٬ لحظات و مقاطعى از اين کشمکش در بالا و پائين در دوره انقلابى اند.
انتخابات مصر موقتا براى بورژوازى موقعيت جديدى را ايجاد ميکند که ميتواند روى آن بعنوان يک پروسه "ايجاد دمکراسى" براى تحقق اهداف ضد انقلابى خود تلاش کند. همين واقعيت و تمايلات حقيقى محرومان٬ نيز اين انتخابات را در مکان واقعى اش ميگذارد و بسرعت نبرد سابق برسر نفى نظام را روى دوش منتخبين و موکلين جديد بورژوازى هم ميگذارد. با ورود جدى تر اخوان المسلمين به صحنه سياسى و تلاششان براى اسلاميزه کردن جامعه٬ جبهه تقابل با اسلاميها از جانب سکولارها و کمونيستها و بخش پيشرو ابعاد گسترده ترى ميگيرد و به شاخصى از آزاديخواهى در مصر تبديل ميشود. برخلاف تبليغات کر کننده رسانه ها در مورد انتخابات مصر٬ خود طبقه حاکم زياد به اين موقعيت اميدوار نيست. کشمکش طبقاتى در اشکال روشن تر و عيانترى دورنماى وضعيت سياسى در مصر است. پيروزى اين روند به نفع کارگر و آزاديخواهى و سکولاريسم٬ در گرو عروج کارگران و کمونيستها و سکولارها و مدرنيستها بعنوان يک نيروى سياسى آلترناتيو است. انتخابات مصر به پلاريزاسيون بيشتر اوضاع سياسى و تکاندن سريع تر توهمات مردم به صندوق راى بورژوازى منجر ميشود. *
٣٠ نوامبر ٢٠١١